محل تبلیغات شما

هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید

اینجا بهشت شهر خدا شهر مشهد است

این روزها خراسان حال و هوای دیگری دارد یکی کنار پنجره ی فولاد دخیل می بندد دیگری داخل حرم  پنجه در ضریح دارد و آن یکی از راه دور به عنوان زائرِ امام مهربانی ها و به امید گشایش، سفره دل می گشاید و غم و غصه ها و دردها و مشکلاتش را  شماره و عرضه می کند.

گرچه سال هاست بوسه بر ضریح مبارکت نزده ام ولی کبوتر دلم به شوق زیارتت در راه مشهد است.

اقا جان! بر شاهبال کبوترم پیغامی پر رمز و راز بسته ام کبوتر دلم به هوای دانه ی مِهر تو در پرواز است تو پیش از گرفتن پیغام محتوایش را می دانی.

می خواهم زائرت شوم!

می خواهم نگاهم را پر کنم از کلام عطرآگین و گلدسته های گنبد طلایی ات.

  دلم هوای کبوتران حرمت را کرده،کبوترانی که بر روی سرِ زائران پر می زنند و قاصدک هایی می شوند برای آن همه زائر خوش خیال و امیدوار.

زائر، نفس در سینه اش می ماند وقتی وارد صحن می شود و در می ماند چه کند! خود بخود الف دام(قامت خم) می شود و با احساس تشنگی سقا خانه او را مهمان جرعه جرعه ی آب گوارا می کند زائر زیر لب می گوید: سلام برحسین(ع)  لعنت بر دریغ کنندگان آب و قاتلان حسین.

کمی آن طرف تر پنجره فولاد همچون آن ربا تو را می کشد بسوی خودش، نزدیکش که می شوی،می بینی سرتا پای پنجره  پر است  از گره های سبز رنگ و قفل هایی که منتظرند دستی بی کلید آن ها را بگشاید.

اینجا محل دخیل بستن است جایی که زائران،دامن دامن، آرزوها و مشکلات و دردهای گفته و ناگفته و دلتنگی هایشان  را به پای پنجره فولاد می ریزند.

اینجا کانون امیدواری است.

  با ضریح که رو در رو می شوی انگشتانت پنجه می شوند و پنجره ی  فولادین را قلاب می  کنند عجب آهن ربایی است که جدا شدن به سختی ممکن است.

آقا جان!تو شمس الشموس و خورشید خورشیدهایی و برتری داری بر همه ی خورشیدها پس بتاب بر دل تاریک و سردمان که سخت به روشنای نور و گرمای تو نیازمندیم.

ما بیزاری می جوییم از کسانی که در پیِ خاموش کردن نور ولایت و امامت تو بودند از غاصبانی که تاب تحملت را نداشتند و به حیله و خدعه و با به شهادت رساندن تو جهان اسلام را از برکت وجوت محروم ساختند ولی ما خوب می دانیم؛ آنچه که خواستند نه آن شد/ آنچه خدا خواست همان شد.

سالروز شهادت هشتمين اختر تابناک امامت و خورشيد پر نور  ولایت  امام رضا عليه  السلام بر همگان تسليت باد.

سَرَک کشیدن به زندگی مردم کنجکاوی یا فضولی؟ (18)

سال ها تصور می کردم؛«دو دوتا می شود شش تا»

کلام تأثیر گذارِ پیر عارف(2)

تو ,ی ,پنجره ,ها ,فولاد ,  ,شود و ,می شود ,دلم به ,و با ,کبوتر دلم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

pasargad_mohammadian ای کاش کلاغه برسه به خونش !!!!!